عید نوروز 97 مبارک
عید امسال که عصر لحظه سال تحویل بود و خریدهای عید واسه دلسا خانوم
مونده بود دقیقه 90 اون روز دوبار رفتم بازار و خسته و کوفته خودمونو رسوندیم خونه تا بعد
تحویل سال بریم خونه آتا.امسال عید رو هم دایی بابک تبریز نبود و رفته بودن مشهد
خلاصه بعد عکسهای هول هولکی که گرفتیم رفتیم خونه آتا.
روز دوم فروردین اولین پنجشنبه ماه رجب بود و رفتیم سر خاک مادرم که خیلی جاش خالیه
تو جمعمون
روز سوم فروردین رفته بودیم خونه دایی بابا امین واسه عید دیدنی که
گلهای خوشگلی هم تو خونشون داشتن و دختر گلم هم میان این گلها
لباسهای عید دخترم هم مامان دوز بودن
4 فروردین همراه خاله آرزو اینا رفتیم بناب واسه عید دینی دایی هامون
صبحانه توی جاده خیلی میچسبه
یسنا خانوم ناز و با نمک دختر پسر داییم
روز 10 فروردین هم ما و خاله آرزو و دایی بابک اینا رفتیم رستوران اسکله
12 فروردین با خانواده بابا امین رفتیم قوری گول
از سیزده بدرمون که خونه آتا ناهار مهمونش بودیم اصلا عکس ندارم
عید همگی مبارک