دلسا جوندلسا جون، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره
مامان صفامامان صفا، تا این لحظه: 36 سال و 2 ماه سن داره
بابا امینبابا امین، تا این لحظه: 40 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

دلسا یه دونه مامان و بابا

عروسی دایی بابک

11 اردیبهشت عروسی دایی بابک بود و جای همگی خالی خیلی خوش گذشت بهمون دلسای گلم هم برای اولین بار بردم آرایشگاه واسه بافت موهاش لباس عروسشم خودم دوختم انشالله عروسی خودش واسش لباس بدوزم   ...
14 ارديبهشت 1397

تولد 4 سالگی دختر نازنینم مبارک

عزیز دلم.دلسای خوشگلم که همه زندگیم در نگاههای تو خلاصه میشه بهترینم تولدت مبارک چهار سالگیت مبارک باشه عزیز ترینم امسال روز تولدت حسابی درگیر  تدارکات دوخت و دوز لباسهامون واسه عروسی دایی بابک بودم و از یه طرفم که آنفولانزای خیلی بدی رو گرفته بودم و نرسیدم اون روز واست کاری  بکنم ولی تو دلم خیل دوست داشتم که همون روز واست کیک بخریم  و تولد بگیریم ولی 26 فروردین بابا امین دستش درد نکنه یه کیک خوشگل  خرید و به همراه خاله آرزو تولد مختصری واست گرفتیم   دیگه سرم شلوغ بود و واسه شام فقط سالاد اولویه و سوپ درست کردم        ...
28 فروردين 1397

دختر دلسوزم

بعد تعطیلات عید دایی بابک و من و آوینای گلم آنفولانزای شدیدی گرفتیم  که حسابی مریضمون کرده بود و من خیلی خیلی بیحال بودم تو اون ایام دختر دلسوز من وقتی دید که من تو آشپز خونه بیحال افتادم اومد و  خواست بهم کمک کنه و ظرفا  رو بشوره فدات بشم عزیز دلم خدا از این نعمتاش به همه بده انشالله   ...
23 فروردين 1397

عید نوروز 97 مبارک

عید امسال که عصر لحظه سال تحویل بود و خریدهای عید واسه دلسا خانوم مونده بود دقیقه 90 اون روز دوبار رفتم بازار و خسته و کوفته خودمونو رسوندیم خونه تا بعد تحویل سال بریم خونه آتا.امسال عید رو هم دایی بابک تبریز نبود و رفته بودن مشهد خلاصه بعد عکسهای هول هولکی که گرفتیم رفتیم خونه آتا. روز دوم فروردین اولین پنجشنبه ماه رجب بود و رفتیم سر خاک مادرم که خیلی جاش خالیه تو جمعمون   روز سوم فروردین رفته بودیم خونه دایی بابا امین واسه عید دیدنی که  گلهای خوشگلی هم تو خونشون داشتن و دختر گلم هم میان این گلها لباسهای عید دخترم هم مامان دوز بودن 4 فروردین همراه خاله آرزو اینا رفتیم ...
14 فروردين 1397

چهارشنبه سوری 96 مبارک

چعارشنبه سوری امسال خیلی خوب بود و خوش گدشت برخلاف پارسال امسال آتیش روشن کردیم و عالی بود.مثل سالهای گذشته امسال من و خاله آرزو تدارکات شام رو دیدیم بعد شام هم تو حیاط خونه آتا آتیش روشن کردیم   ...
24 اسفند 1396

عروسی

19 اسفند عروسی دوست گلم ساناز جون که از دوران دبیرستان با هم دوستیم مبارکشون باشه و اما دلسا خوشگلم تو اون روز که واقعا خیلی دختر خوبی بود  مثل یه خانوم فهمیده نشست کنارمو اصلا شلوغی نکرد عاشقتم دخترم انشالله عروسی خودت ...
20 اسفند 1396

روز مادر...

  البته من که مادر عزیزم دستش از دنیا زود کوتاه شد و از پیشمون پر کشید و رفت و جاش خیلی خالیه کنارمون.آرزوم شادی روحش.روز مادر همه مامانای خوب مبارک باشه.   ...
18 اسفند 1396

....

4 اسفند ماه من و خاله آرزو و دایی بابک تصمیم گرفتیم برای شادی روح مامانمون حلوا بپزیم و بریم وادی رحمت.جاش الان خیلی خالیه کنارمون   ...
5 اسفند 1396