دختر دلسوزم
بعد تعطیلات عید دایی بابک و من و آوینای گلم آنفولانزای شدیدی گرفتیم
که حسابی مریضمون کرده بود و من خیلی خیلی بیحال بودم تو اون ایام دختر دلسوز
من وقتی دید که من تو آشپز خونه بیحال افتادم اومد و خواست بهم کمک کنه و ظرفا
رو بشوره فدات بشم عزیز دلم خدا از این نعمتاش به همه بده انشالله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی