واکسن 18 ماهگی
سلام دلسای نازنینم بالاخره روزی که ازش میترسیدم هم
به خیر گذشت یکشنبه 26 مهر صبح از خواب بیدارت کردم تا
بریم مرکز بهداشت که واکسن 18 ماهگیتو بزنن.منم که از اضطراب
واکسن نتونسته بودم شب رو خوب بخوابم چون از خیلی ها
شنیده بودم که این واکسن خیلی درد داره و حال بچه رو بد میکنه
و ...صبحش قطره استامنیفون رو دادم و خودم تنهایی بردم برای
واکسن قبل واکسن که قد و وزن و دور سرتو گرفتن و خدا رو شکر
همشون رشدشون عالی بود در 18 ماهگی شدی 11 کیلو و قدت
شده بود82 سانت.بالاخره بردمت برا واکسن.واکسناتو که زدن صدای
گریه ات همه جا رو برداشته بود و اشکت در اومد از درد الهی که
من فدات بشم.آوردمت بیرون ویکم آروم شدی وشیر خوردی و رفتیم
خونه آتا.اونجا با آتا کلی بازی کردی و انگار نه انگار که بهت واکسن
زدن.طوری میدویدی که آدم نمیتونست بگیرتت.ساعت 2 ظهر
اومدیم خونه یکمم تو خونه بازی کردی ساعت 4 و نیم خوابیدی
منم خیلی خوشحال بودم که نگاه میکردی و یا با اسباب
بازیهات مشغول بودی وقتی هم ناله هات زیاد میشد بغلت میکردم
ولی فرداش دیگه یواش یواش خودت میتونستی راه بری اشتهات
هم یکم کم شده بود ولی امروز روز بعد واکسن بهتر بودی.
خدا رو شکر اون طوری که من از این واکسن وحشت داشتم
دختر نازم خیلی خوب باهاش کنار اومد و مامانی رو اصلا
اذیت نکرد.الهی که همیشه تنت سالم بمونه دختر یکی یدونم
ولی باید تا یک هفته مواظب دختر نازم باشم